دلتنگ




امروز بابا یرضا و بیتا برگشت ایران. منم بغض کردم و گریه کردم. هیچکی ندید. مثل الان که هیچکی نمی بینه. مثل همیشه که هیچکی نمی بینه. هیچوقت هیچکی نیست که سرتو بذاری رو شونش و زار زار گریه کنی و هیچی بهت نگه. دلم تنگ شده، واسه تو، واسه خونمون!