تاملی در ناکامی تاریخی مسلمین


دارم به سخنرانی سروش با عنوان بالا گوش میدم. (از اینجا گوش بدید). فکر کردم همینطور که گوش میدم نکات مهم اون رو بنویسم. موضوع سیر تحول تمدن اسلامی است و مراحلی که طی کرده.
مرحله اول: تثبیت (قهرمانان=مجاهدان و شهدا)
تمام آیه های قرآن در تشویق مجاهدات در تلاش برای حفظ اسلام است و مجاهدان و جنگجویان برترین افراد هستند. هم در این مرحله است که موضوع ارتداد مسلمانان که به لق کردن مبانی نظام می انجامد مجازاتی آنگونه سنگین دارد.
مرحله دوم: قانونگزاری (قهرمانان= فقها)
جامعه نظامی اسلام فاتح شده و ظرفیت حکومت دارد. بنابراین نیاز به قانون را حس می کند و در این دوره است که مرکب علما از خون شهدا مقدستر می شود.
مرحله سوم : پاسخگویی به نیازهای متعالی (قهرمانان= دانشمندان، عرفا و ...)
جامعه نیاز به فلسفه، شعر، هنر و عرفان و علم پیدا می کند و دوره صلح و آرامش اندیشه است. قرون سه تا پنج دوره زرین تمدن اسلامی در این دوره است.
*نکته: گستردگی اسلام نتیجه گستردگی روح پیامبر اسلام است.
مرحله چهارم: حمله مغولان (مرحله آغاز نزول)
نکته: عامل حمله هولاکو به اسماعیلیان و عباسیان خواجه نصیرطوسی بود.
*ابن خلدون این مراحل را تشخیص داد ولی بعدا کسی آن را ادامه نداد. یک راه برای دریافتن موقعیت خود، بیرون رفتن از خود است که یک نمونه از آن اتفاقی است که در اروپای قرن ۱۴ و ۱۵ افتاد و تعداد بسیار زیادی سفرنامه منتشر شد.
* مسلمانان در این دوران به خواب رفتند و نزدیک به یک قرن است که برخاسته اند و از خود می پرسند چرا توقف کرده اند.
* شکست های نطامی ترکان عثمانی از غرب چشمها را به عقب ماندگی ها باز کرد. و دریافتند که قوت غرب در جنگ معلول قوت او در میادینی دیگر است که با به دست آوردن سلاح های آنان حل نمی شود.
* ایران پس از شکست از عثمانی و بعد از آن از روس بیدارتر شد و در مشروطیت سعی کرد نظام سیاسی را مطابق غرب کند.
* فروپاشی عثمانی ساختار را به کل عوض کرد.
* ما در دورانی هستیم که می توانیم علاوه بر پیشرفت غرب ضعف های آن را می بینیم و آن از خود باختگی و ترس ما رنگ باخته است.
* ما بسیاری از شیوه ها را برای بیرون آمدن از این نگون بختی استفاده کرده ایم که هر کدام نتایج خاص خودش را داشته است.
* تئوری تکامل اجتماعی کاملا مورد تردید قرار گرفته است. و بزرگترین عیب آن کل گرایی(Wholism) است.
* در غرب حقوق بشر به بهای لاغری اخلاق چاق می شود. (هموسکشوالیتی)
* من (سروش) به هیچ دلیلی بر نخورده ام که کل تمدن جدید بهتر از تمدن گذشته باشد. مثلا آیا پیشرفت علم وضع جهان را بهتر کرده است؟ تاریخ پرعلم تر شده است ولی آیا پرفضیلت تر هم شده است؟ تناقضات امروزه در اهمیت به بشریت و در سعی در کشتار او در تمدن کنونی وجود دارد.
*