سرد


اونی که می خواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد
اسم تو رو رو بال مرغا نوشت
رو کنده سبز درختا نوشت

یه روز که بارون میومد بهش گفت
یه روز دیگه رو موج دریا نوشت
دریا با موجاش اونو از خودش روند
مرغ هوا گم شد و اونو گریوند

اونی که می خواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد

باد اومد و تو جنگلا قدم زد
اسم تو رو از همه جا قلم زد
ببین که جدایی چه به روزش آورد
چه سرنوشتی که براش رقم زد