ب مارچ





این روزها هوای ساسکاتون خیلی مسخره است، یک روز چنان آفتابی است که فکر می کنی بوی عید را می توانی حس کنی و یک روز آنقدر برف می بارد که حتی آسفالت خیابان های خشک دیروز دیده نمی شوند، به هر کس هم می گویی می خندد و انگار که خیلی هم جالب است می گوید:
Oh! It's March and it marches
مثل لورنا که وقتی من و مریت درباره خوبی هوای امروز صحبت می کردیم هرهرکنان گفت فردا برف شدیدی می بارد و بعدش هم نیشش را تا بناگوش باز کرد و گفت:
It's March
به خودم و مارچ که فکر می کنم می بینم چقدر به هم شبیهیم! هر لحظه می بینی کلی تغییر می کنیم، ولی نمی دانم چرا هیچ کس به همان راحتی که تغییرات مارچ را می پذیرد تغییر مرا نمی پذیرد و همانگونه که برای تغییرات مارچ دلیلی را جستجو نمی کند این از این رو به آن رو شدنهای مرا طبیعی نمی بیند. کاشکی همه به همین راحتی قبول می کردند که:
He's Mehrdad and he changes
ولی به هر حال خوشحالم که کسی را شبیه خودم یافته ام. دوستت دارم مارچ عزیزم!