پیشرفت

این دو سه ساله هر چه بیشتر نگاه می‌کنم بیشتر امیدوار می‌شوم. به نظر می‌آید ملت ایران به حدی از فهم و شعور رسیده‌اند که بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند . شاید امیدوارکننده‌ترین نشانه انتخابات ریاست جمهوری پارسال بود که علیرغم تبلیغات شدید برای کشاندنشان به پای صندوق‌های رای نشان دادند که بلدند بیشتر از دو قدم جلوی پایشان را ببینند. تاسف بار این بود که اینبار هم گروه اندکی افراد، اختصاصا بیشتر دانش‌اموز و کمتر دانشجو ، بودند که افسارشان را مثل همیشه به دست تعدادی سیاستمدار منفعت‌طلب  دادند. ولی اکثریت خیلی بیشتر از اینها عقلش می‌رسید، چه اکثریتی که رای نداد و چه اکثریتی که بدون اینکه شعارهای خنده‌دار مشارکتی‌ها توجه کند به کسانی رای داد که قکر می‌کرد می‌توانند منافعش را تامین نمایند. نمونه دیگر موضوع جریان مذاکره و حمله آمریکاست. با اینکه قاطبه ملت از مداکره دفاع می‌کنند و از رهبران مملکت داغ‌دل دارن اما وقتی پای حمله پیش می‌اید کمتر کسی است که دلش به آن راضی شود.

ولی این غائله اخیر سوسک و درگیری‌های آذربایجان هم موضوع جالبی بود که پیشرفت عقل جمعی را ثابت کرد. اولا نشان داد که حرکت‌های احمقانه و خشن قومی و جدایی طلبانه نزد هیچکسی در این مملکت خریدار ندارد. معلوم شد که حتی در خود آذربایجان هم تا مردم حس کنند حرکتی از خارج هدایت می‌شود پسش می‌زنند. نوشته‌های بسیاری فرهیختگان آذری در تقبیح عملکرد بعضی همربانانشان خود نشانه بارزی از این موضوع بود. مردم سایر نقاط ایران هم نه تنها هیچ همدلی با این حرکت نشان ندادند بلکه چنانکه مشهود بود در صورت ادامه داستانهای جدایی‌طلبانه آمادگی کامل جبهه‌گیری در برابر آن و مثابله با آن را هم پیدا کرده بودند. مردم ایران نشان داده‌اند وقتی بجث تمامیت ارضی پیش آید هیچ بهانه‌ای برایشان قابل قبول نحواهد بود. شاید اگر حرکات اخیر حرکاتی ملی بود به راحتی به تمامی کشور تسری پیدا می‌کرد ولی اکنون برعکس توانست بسیاری را نگران و آماده دفاع از تمامیت ارضی نماید. به نظر من گروه‌های سیاسی ورشکسته‌ای مثل نهضت‌آزادی، مشارکت، اعتماد ملی و توده و جبهه ملی هم که سعی کردند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند فقط به اعتبار خود نزد ایرانیان صدمه زدند، در واقع همان اشتباهی را مرتکب شدند که در انتخابات قبل مرتکب شده بودند.