Time of Favor


((زمان تب)) اولین فیلم اسراییلی بود که می دیدم که از فیلم های جایزه دار اسراییل هم بود. قصه عشقی که با افراطی گری یهودی در محو مسجدالاقصی و برپایی معبد به جاب آن آمیخته بود. دختری که پدر روحانیش که همواره فلسفه معبد رو تبلیغ می کرد می خواست اون رو به عقد بهترین شاگردش دربیاره و به خاطر این احساس تحقیر شدن و جایزه بودن عذابش می داد. دختری که عشقش به یه افسر و مخالفت پدرش باعث شد شهرک یهودی نشینی رو که پدرش اون رو نمام دنیا می دونست ترک کنه. و بهترین شاگردی که حالا که از عشق نا امید شده بود تصمیم گرفت آرزوی استادش رو جامه عمل بپوشونه و مسجد رو منفجر کنه و در کنارش پای رقیب رو هم که با شجاعت جلوش وایساده بود به ماجرا بکشه و از زندگی ساقطش کنه. برام جالب بود که همون مریدان معتقدی که در اسلام وجود دارند در یهودیت هم وجود دارند که حاضرند در راه خدا دست به عملیات انتحاری بزنن. و سربازانی که آرزوشون خدمت به تورات و خداونده. و اینکه اسراییل مجبوره حواسش رو هم به اسراییلی ها بده و هم به فلسطینی ها.
شباهت های زیاد فرهنگ اسلامی با یهودی انکارناپذیره. اسلام با اینکه همیشه یهود رو بدتر از مسیحیت میدونه ولی از لحاظ اصول به یهودیت خیلی نزدیکتره. شاید دلیل دشمنی این دو هم همین شباهت نزدیک اونها باشه.